کد مطلب:141968 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

عبور از قتلگاه
بعدازظهر یازدهم محرم بود. زنان از سپاه ابن سعد درخواست كردند كه آنها را از كنار قتلگاه عبور دهد تا بار دیگر با اجساد شهدای خود وداع كنند. وقتی كه چشم زینب علیهاالسلام به بدن برادر افتاد فریاد زد: «وا محمداه، صلی علیك ملیك السماء هذا حسین بالعراء مرمل بالدماء، صریع بكربلاء، مقطع الاعضاء، مجزور الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الردا [1] و بناتك سبایا و ذریتك قتلی تسفی علیهم الصبا، و ما زالت تقول حتی أبكت والله كل صدیق و عدو [2] ای محمد صلی الله علیه و آله! درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این حسین است كه بر خاك افتاده و به خون آغشته شده است. ]این كشته فتاده به هامون حسین توست، این تن چاك چاك غرق به خون حسین توست[ این حسین توست كه بدنش در بیابان افتاده و بدنش قطعه قطعه شده است و سرش از قفا بریده شده است و لباسهایش به یغما رفته است. و دخترانت اسیر شده اند، و بر بدن فرزندان كشته ات باد صبا می وزد. از این گفتار هر دوست و دشمنی گریست». گریه و ندبه در آن حال بسیار شد. سپس آن بانو بدن برادر را رو به آسمان بلند كرد و گفت: «الهی تقبل منا هذا القربان؛ [3] معبودا! از ما این قربانی را بپذیر».


درسی كه می توان گرفت: این گفتار زینب علیهالسلام گویای ادامه و استمرار عهد و میثاق الهی است. البته به نظر می رسد رسالت حجت الهی بر دوش امام سجاد علیه السلام نهاده شده بود؛ ولی عمه ی او از تقیه بركنار است، تا چون مادرش در حمایت امام علی علیه السلام، او نیز از امام خود حمایت كند.


[1] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 113.

[2] مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 39؛ اللهوف، ص 58.

[3] حياة الامام حسين، ج 3، ص 304.